
بهش گفتم: مادرجان شهرداری خونتو داده تو لیست بافتای فرسوده، یه زلزله بیاد کارت تمومه؟، باید یه سالی بری مستاجری تا خونتو از نو بسازن...
گفت: نه مادر، غیر ممکنه، اسماعیلم میاد، فکر میکنه ما رفتیم، بچم سرگردون میشه، ناراحت میشه اگر فکر کنه من 30 ساله منتظرش نبودم ..
.
(واقعی، از زبان یکی از کارکنان شهرداری منطقه 12)
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: جمهوری اسلامی ایران، ،
:: برچسبها: ایران,
